دست بردار از این تفکراتِ واهی که تو سرتَن. دست بردار از این فعلِ "نرسیدن" که خودش به تنهایی، با هجوم بارِ منفی‌ای که داره؛ مثل کِرمی که داخل سیبه و پیکره‌ی سیب رو میدَره، تموم وجودت رو پُر می‌کنه. دست بردار از گریه‌ای که نمی‌دونی منشاش چیه و چرا می‌باره. دست بردار از این لوس بازیات دختر. دست بردار.
اینا؛ فقط بخشی از هزاران هزار صحبت‌های پوچی هست که در خلوتم، با خودم تکرار میکنم. درسته؛ خودمم می‌دونم پوچه. اتفاق نمی‌افته وَ "نمی‌ذاریم" که اتفاق بیوفته! اما چه کنم که گاهی ترسِ نداشتنت، از لذتِ داشتنت در زمان حال، پیشی می‌گیره. می‌دونم که توام ممکنه حس من رو داشته باشی. پس درکم می‌کنی. "همیشه درکم می‌کنی" جمله‌ایه که بارها بهت گفتم. از بَری. فقط می‌خوام بهت یادآوری کنم. خوبی‌هات رو.
زمانیکه خواستم ازت بنویسم، نمی‌دونستم چی بگم. همین الان هم، دقیقا نمی‌دونم چی می‌خوام بگم. فقط انگشتام با مغزم، یه هماهنگیِ جزیی دارن. قبول کن درباره‌ی تو نوشتن و به طورِ کلی، از "تو" نوشتن مشکله. من می‌تونم راجع به هر چیزی بنویسم. هر احساسی که توی این جهان وجود داره. هر فکری که تو سرم میاد رو می‌تونم اینجا، داخل دفترچه یادداشت گوشیم بیارم. اما پسر! از تو نوشتن، سخت‌ترین چیزی هست که در نوشتن وجود داره.
خواستم متفاوت باشم. خواستم خیلی ویژه و خاص، سالگردمون رو بهت تبریک بگم. روزی که مطمئنم بعدها، پسرمون، دخترمون و بچه‌هاشون، بهترین تبریک‌ها رو بهمون خواهند گفت.
سخن کوتاه کنم. می‌خوام بدونی این دو سال و اندی که با تو گذشت، بهترین و قشنگ‌ترین سال‌های عمرم بود. ذره‌ای پشیمون نیستم و نخواهم بود. چرا؟ چون تو محکومی به من. به مردِ من بودن.
مبارکمون باشه صاد جانِ من، مردِ من. سایه‌ی سرم.

+ درویش کنین چِشارو. نت قطعه، مجبور شدم اینجا تبریک بگم :|


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرجع با حال ترین مدهای جی تی ای سن اندرس نمایشگاه خودرو Pastila تنها دویدن بدنسازي و تناسب اندام دیجیتال مارکتینگ آموزش استخراج بیت کوین و لایت کوین و... شار موزیک جریان موسیقی وب سایت اختصاصی و خدماتی گرگان(معرفی کسب و کار های گرگان) گزارش‌های ریاضی